دوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجتالاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه هفدهم قرآن کریم است:
سبک زندگی قرآنی
بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (112)
این آيه علت ورود به بهشت را، تسليم فرمان خدا و نيكوكار بودن مىداند؛ يعنى بهشت به ادعا و شعار به كسى داده نمىشود، بلكه ايمان و عمل صالح لازم است.
پيامها:
1- براى ورود به بهشت، به جاى خيال و آرزو، هم تسليم خدا بودن و ايمان درونى لازم است و هم عمل صالح بيرونى. «أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ».
2- نيكوكارى بايد سيره انسان باشد، نه به صورت موسمى و فصلى. «هُوَ مُحْسِنٌ».
3- هر كس خالصانه روى به خدا آورد، هم بهره كامل دارد؛ «فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و هم از هر نوع دلهره بيمه خواهد بود. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ»(1)
تفسیر
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (106) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (107) بقره
«نسخ» از نظر لغت به معنى از بين بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغيير دادن حكمى و جانشين ساختن حكمى ديگر به جاى آن است، به عنوان مثال: مسلمانان بعد از هجرت به مدينه، به مدت شانزده ماه به سوى بيتالمقدس نماز مىخواندند، پس از آن دستور تغيير قبله صادر شد و موظف شدند هنگام نماز رو به سوى كعبه كنند.
در اينجا ايراد معروفى است كه به اين صورت مطرح مىشود: اگر حكم اول داراى مصلحتى بوده پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشريع شده؟ پاسخ اين سؤال را دانشمندان اسلام از قديم در كتب خود آوردهاند و حاصل آن چنين است: مىدانيم نيازهاى انسان گاه با تغيير زمان و شرایط محيط دگرگون مىشود و گاه ثابت و برقرار است، يك روز برنامهاى، ضامن سعادت او است ولى روز ديگر ممكن است بر اثر دگرگونى شرایط، همان برنامه سنگ راه او باشد.
يك روز دارويى براى بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور مىدهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودى نسبى بيمار ممكن است اين دارو حتى زيانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروى ديگر را مىدهد.
«آيه» در لغت به معنى نشانه و علامت است و در قرآن در معانى گوناگونى به كار رفته از جمله:
1- فرازهاى قرآن كه با نشانههاى خاصى از هم تفكيك شده و به آيه معروف است چنان كه در خود قرآن مىخوانيم: «تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِ» (بقره- 252).
2- معجزات نيز به عنوان آيه معرفى شده است، چنان كه در مورد معجزه معروف موسى(ع) يد بيضاء مىخوانيم: «وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى»: دستت را در گريبان تا زير بغل فرو بر، به هنگامى كه خارج مىشود سفيدى و درخشندگى بى عيب و نقصى دارد و اين معجزه ديگری است (طه- 22).
3- به معنى دليل و نشانه خداشناسى و يا معاد نيز آمده است، چنان كه مىخوانيم: «وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ»: ما شب و روز را دو دليل (براى شناسايى خدا) قرار داديم (سوره اسراء- 12).
4- به معنى اشياء چشمگير مانند بناهاى مرتفع و عالى، نيز آمده است، چنان كه مىخوانيم: «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ»: آيا در هر مكان مرتفعى بنایى مىسازيد و در آن سرگرم مىشويد (شعراء- 128).
ولى روشن است كه اين معانى گوناگون در واقع همه به يک قدر مشترک بازگشت مىكند و آن مفهوم «نشانه» است. اما در آيات مورد بحث كه قرآن مىگويد: اگر آيهاى را نسخ كنيم همانند آن و يا بهتر از آن را خواهيم آورد، اشاره به احكام است كه اگر يكى نسخ گردد بهتر از آن نازل مىشود و يا اگر معجزه يكى از پيامبران منسوخ شود به پيامبر بعد معجزهاى گوياتر داده مىشود.
جمله «ننسها» كه در آيات مورد بحث بر جمله «ننسخ» عطف شده در اصل از ماده «انساء» به معنى تأخير انداختن و يا حذف كردن و از اذهان بردن است. اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه مفهوم اين جمله با در نظر گرفتن جمله «ننسخ» چيست؟
در پاسخ مىگویيم: منظور در اينجا اين است كه اگر ما آيهاى را نسخ كنيم و يا نسخ آن را طبق مصالحى به تاخير بيندازيم در هر صورت بهتر از آن يا همانند آن را مىآوريم، بنابراين جمله «ننسخ» اشاره به نسخ در كوتاه مدت است و جمله «ننسها» نسخ در دراز مدت (دقت كنيد).
سؤال ديگرى مطرح مىشود كه منظور از «او مثلها» چيست؟ اگر حكمى همانند حكم گذشته باشد كه تغيير اولى بيهوده به نظر مىرسد، چه لزومى دارد چيزى را نسخ كنند و همانندش را جانشين آن سازند؟ بايد ناسخ از منسوخ بهتر باشد تا نسخ قابل قبول شود.
در پاسخ اين سؤال بايد گفت: منظور از مثل اين است كه حكم و قانونى را مىآوريم كه در زمان بعد اثرش همانند قانون قبل در زمان گذشته باشد.
توضيح اينكه: ممكن است حكمى امروز داراى آثار و فوایدى باشد ولى فردا اين آثار را از دست بدهد، در اين صورت بايد اين حكم نسخ شود و حكم جديدى به جاى آن بنشيند كه اگر از آن بهتر نباشد، لااقل آثارى را كه حكم سابق در زمان گذشته داشت حكم جديد در اين زمان داشته باشد، و به اين ترتيب هيچگونه ايرادى باقى نمىماند.(2)
«آيه» به معناى علامت و نشانه است. نشانه و آيت بودن يک چيز به اعتبارات گوناگون، مختلف مىشود؛ مثلًا بخشى از قرآن آيه ناميده مىشود بدين لحاظ كه بشر از آوردن همانند آن ناتوان است؛ بنابراين هر بخشى از قرآن نشانه الهى بودن آن است. همچنين احكام خداوند به اعتبار اين كه آدمى به وسيله آنها مىتواند تقوا پيشه کند و به قرب الهى نايل شود از نشانههاى او به شمار مىرود. موجودات نيز از آن روى كه وجودشان حكايت از آفريدگارشان دارد و ويژگىهاى آنها نشانگر صفات اوست آيات الهى هستند. پيامبران و اولياى الهى هم بدين لحاظ كه مردم را با گفتار و كردار خود به سوى خدا فرا مىخوانند آيات خدا محسوب مىشوند.
با توجه به آنچه گفتيم و با در نظر گرفتن اطلاق كلمه «آية» در «ماننسخ من آية» درمىيابيم كه نسخ منحصر به آيات و احكام تشريعى نيست؛ بلكه شامل آيات تكوينى هم مىشود. اين نكته نيز قابل توجه است كه ممكن است يك چيز از چند جهت آيه و نشانه باشد و تنها يك جهت آن نسخ شود. در اين صورت نشانه بودن آن چيز از جهات ديگر باقى است؛ مثلاً آيه قرآن از اين جهت كه حكمى از احكام را بيان میکند و آيه شمرده مىشود، اگر نسخ شود، حكم آن برداشته مىشود، ولى از اين جهت كه اعجاز است و در اوج فصاحت و بلاغت قرار دارد همچنان آيت و نشانه الهى به شمار مىرود.(3)
1. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص182.
2. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص388.
3. ترجمه قرآن براساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان؛ ص17.
انتهای پیام